روضه حضرت زهرا سلام الله علیها(مرثیه خوانی مولا)
اگر بال و پرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
و گر جان و سرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر روز قیامت از عطش جانم به لب آید
شراب کوثرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر آب بقا ریزند بی حیدر نمی نوشم
و گر چشم ترم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر سلمان شوم بی مهر زهرا نامسلمانم
خلوص بوذرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
---------------
فرازی از صلوات بر حضرت:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّیقَةِ فَاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبِیبَةِ حَبِیبِکَ وَ نَبِیِّکَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ الَّتِی انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِین
..............َ
علامه عبدالرزاق مقرم در کتاب صدیقه شهیده نوشته است:
رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله- در بسیاری از اوقات که به امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین- علیهم السلام- نظر میفرمود، گریه میکرد. وقتی از علت گریه او سؤال میکردند میفرمود: به یاد میآورم ضربه ای که بر فرق علی فرود میآید، و سیلی ای که بر رخسار فاطمه زده میشود ......و سمی که به او نوشانده میشد و کشته شدن حسین را:
........
درهمان کتاب آمده است:
علی بعد از خاکسپاری زهرا
وقتی امیرالمؤمنین- سلام اللَّه علیه- صدیقه طاهره- سلام اللَّه علیها- را در قبر گذاشت و خاک بر قبر ریخت و آن را هموار نمود، حزن و اندوه به ایشان روی آورد و اشکهایش بر گونه هایش جاری گردید و این اشعار را میسرود :
نَفْسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ
یَا لَیْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَاتِ
«نفس من برآه کشیدنهایش گرفتار شده است. ای کاش آن نفس با آه و دم برآوردنهایش خارج میشد».
لَا خَیْرَ بَعْدَکَ فِی الْحَیَاةِ وَ إِنَّمَا
أَبْکِی مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَیَاتِی
«نیست خیری بعد از تو در زندگی و جز این نیست که از ترس اینکه حیاتم طولانی شود گریه میکنم».
................
(گریز به روضه کربلا )
امام حسین علیه السلام،بعد از شهادت علی اکبر علیه السلام از زندگی در دنیا بیزار شد.
شیخ عباس قمی در نفس المهموم آورده است:
وقتی روح به حنجره علی اکبر رسید ، به بانگ بلند گفت: ای پدر این جد من است پیغمبر صلی الله علیه و آله، جامی پر به من نوشانید که دیگر تشنه نشوم و میگفت: «العجل العجل» بشتاب! بشتاب! که تو را جامی آماده است و این ساعت آن را بنوشی........پس حسین علیه السلام بیامد و بر سر او بایستاد، روی بر روی او نهاد........ و میگفت:
«قتل الله قوما قتلوک یا بنی، ما اجرأهم علی الرحمن و علی انتهاک حرمة الرسول». خدا بکشد آن گروهی که تو را کشتند! چه دلیرند بر خداوند رحمان و بر شکستن حرمت پیغمبر صلی الله علیه و آله»..... و اشک از دیدگانش روان گشت و گفت: «علی الدنیا بعدک العفاء» پس از تو خاک بر سر دنیا....... صدای آن حضرت به گریه بلند شد و کسی تا آن زمان صدای گریه ی او را نشنیده بود.
---------------
(سینه زنی)
ای بهشت قرب احمد فاطمه
لیله القدر محمد فاطمه
ای خدا مشتاق یا رب یا ربت
ای سلام انبیا بر زینبت
((فاطمه یا فاطمه یا فاطمه))
عالم خاکی محیط غربتت
آفرینش گشته گم در تربتت
کاروان دل روان در کوی تو
قبله جان محمد روی تو
((فاطمه یا فاطمه یا فاطمه))
عصمت حق کوثر پیغمبری
بلکه زهرای محمد پروری
مشعل شبهای احیای علی
نقش لبخندت مسیحای علی
((فاطمه یا فاطمه یا فاطمه))
آن که خاک مقدمش جان همه
گفت جان من فدای فاطمه
ای سجود آورده بر پای تو سر
ای خدا هم از نمازت مفتخر
((فاطمه یا فاطمه یا فاطمه))
مرتضی را محو صحبت کرده ای
غرق در دریای حیرت کرده ای
مدح تو کی با سخن کامل شود
وحی باید بر قلم نازل شود