روضه دعای باران و بی وفایی کوفیان
زِهر طرف مه رخساره ات به جلوه گری است
خموش باد نگاهی که ناظرِ دگری است
دوصد مسیح نفس مانده واله و مبهوت
که درفضای شفاخانه ات عجب اثری است
کنم به تاجوران ناز از غلامی تو
که نوکری،درِ این خانه ،فوق تاجوری است
سِزد تمام بخوانم نماز در حرمت
که حائر تو ام ،ای شاه ،خانه پدری است(شاعر:رحیق)
.............................................................
علّامه مجلس در جلد44 کتاب بحارالانوارش(باب 25،حدیث 16 اینگونه آورده اند:)
اهل کوفه خدمت امیرالمومنین آمدند و از خشکسالی و نیامدن باران شکایت کردندوعرضه داشتند:برای ما از خدا
درخواست باران کن.امیرالمومنین علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود:ازخدا درخواست باران کن .
امام حسین علیه السلام حمد وثنای حق را به جا آورد و بر پیامبر درود فرستاد و به پیشگاه حق عرضه داشت :
اللهّمّ مُعطِیَ الخَیراتِ ومُنْزِلَ الْبَرَکاتِ آب فراوان بر ما ببار و با ران بسیار و وسیع و خوشگوار و باعظمت که بندگانت
را از ناتوانی برهاند و سرزمین های مرده را زنده کند به ما عطا فرما آمین رب العالمین
پس از دعایش فارغ نشده بود که باران فراوانی بارید تا جایی که یک شخص بیابان نشین از نواحی کوفه آمد
و گفت :درّه ها و تپه ها را از فراوانی آب چنان دیدم،که بخشی از آب در بخش دیگر موج می زد.
(در این جا به دعای امام کوفیان از خشکسالی نجات پیدا کردند،ولی امان از بی وفایی مردم کوفه،زیرا بنابر نقل شیخ
عباس قمی در کتاب نفس المهموم (مقتل الطفل الرضیع)
امام حسین وقتی دید طفلش از تشنگی گریان است،اورا به دست گرفت،گفت: یاقوم ،اِنْ لَمْ تَرحَمونی فارْ حَموا هذا
الطّفل ای مردم اگر به من رحم نمی کنید به این طفل رحم کنید....پس در این در لحظه مردی تیری زد و (فذُبِحَه)
او را ذبح کرد.
...................................................................................................
کشتی شکست خورده طوفان کربلا
درخاک وخون طپیده ی میدان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند ،حُرمت مهمان کربلا
(محتشم)