بهشت باد به اهل بهشت ارزانی
بهشت من حرم با صفای تو است حسین
زیارت همه پیغمبران زیارت حق
زیارت سر از تن جدای تو است حسین
بهشت باد به اهل بهشت ارزانی
بهشت من حرم با صفای تو است حسین
زیارت همه پیغمبران زیارت حق
زیارت سر از تن جدای تو است حسین
آتش عشق تو در سینه ی سوزان من است
عکس لبخند تودر دیده ی گریان من است
چه نثار تو کنم تا که قبولت افتد
بهترین هدیه ی ناقابل من جان من است
از همان روز که مسکین سرای تو شدم
به تو سوگند نمک گیر عطای تو شدم
هر کسی سلطنتی یافت به خود مینازد
من کنم فخر به عالم که گدای تو شدم
آیینه تمام نمای خدا، علی است
نقشی که زد رقم، قلم ابتدا، علی است
دست خدا، زبان خدا، صورت خدا
در بندگیش بندة بی انتها، علی است
بسته در زنجیر خجلت دست و پایم یا حسین
نیست غیر از تو کسی مشکل گشایم یا حسین
با همه جرم و خطایم ای یم لطف و کرم
هست در کوی تو امیّد عطایم یا حسین
شور تو با گذشت زمان کم نمی شود
داغت جدا ز سینه عالم نمی شود
با اشک چشمِ گریه کنانت نوشته اند
جز اشک ما حریف جهنم نمی شود
شفای جان و جانانم حسین است
طبیب و درد و درمانم حسین است
از آن رو انس با قرآن گرفتم
که دیدم روح قرآنم حسین است
تو همان خون خدائی، بابی انت و امی
همه جا با شهدائی، بابی انت و امی
تو حسینی که ز شمشیر عدو بالب عطشان
در ره دوست فدایی، بابی انت و امی
ای دو جهان طور تجلاّی تو
گنج خداوند، تولاّی تو
ارض و سما خاک کف پای تو
روی خدا روی دل آرای تو
ما همه بندۀ آزاد تو هستیم حسین
هرچه جز عهد تو دیدیم، شکستیم حسین
ما همان یار قدیمیم که از صبح الست
همه در عالم زر با تو نشستیم حسین
آن زمانی که نه دل بود و نه ما خلق شدیم
قید جان را زده و دل به تو بستیم حسین