روضه امام حسین علیه السلام(بهانه های گریه)
شفای جان و جانانم حسین است
طبیب و درد و درمانم حسین است
از آن رو انس با قرآن گرفتم
که دیدم روح قرآنم حسین است
بهشتم کربلا، کوثر فراتم
گلم، باغم، گلستانم حسین است
ز هر زخمش مرا داغی است بر دل
شرار قلب سوزانم حسین است
...............
شیخ جعفر شوشتری در خصائص الحسینیه (عنوان ششم،مقصد چهارم،نوع سوم)آورده است:
مجالس پیامبر صلى الله علیه وآله (برای حسین علیه السلام)، در مسجد، در خانه ها، در باغ و بستانها و در کوچه هاى مدینه، شبانه روز، در سفر و حضر، در خواب و بیدارى، مجلس رثاى امام حسین علیه السلام بوده است.
* گاهى با شنیدن از ملائکه و گاهى به خاطر مى آورند و آه مى کشیدند
*و گاهى حالت هاى حسین علیه السلام در نظرشان مجسم مى شد
* و گاهى مى فرمودند: گویى من با اسیران هستم که بر شتران سوارند
* و یکبار مى فرمود: گویى من به همراه سر او هستم که به یزید لعنت الله علیه اهداء مى شود، پس هر کس به سر او بنگرد و به این خاطر خوشحال شود با خدا در میان زبان و قلبش مخالفت کرده است ؛
*و گاهى مى فرمود: اى ابا عبدالله! صبر کن ؛
*و گاهى قاتل او را مى دید و رنگ چهره شان تغییر مى کرد
* و به محض نگاه به او به استقبال او مى رفت
* و پوشیدن لباس نو توسط حسین باعث گریه پیامبر مى شد،
*شادى او در عید، پیامبر را مى گریاند،
*بازیش موجب گریه او مى شد،
*خوردن غذاى لذیذ موجب گریه براى او مى شد
* و گرسنگى اش نیز به همین گونه،
*و همچنین گریه حسین علیه السلام باعث گریه آن حضرت مى شد ؛ کما اینکه یک بار از کنار خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها مى گذشت و صداى گریه حسین علیه السلام را شنید، آن حضرت به گریه افتاد و به خانه فاطمه آمد و فرمود: او را ساکت کن. آیا نمى دانى که گریه او مرا آزار مى دهد؟
*همچنین بوییدن تربتش باعث گریه آن حضرت مى شد، هر ملکى که براى آن حضرت این تربت را آورد، ایشان هر بار گریه کردند
*و گاهى هم قاتل حسین علیه السلام را به خاطر مى آوردند و گریه مى کردند.