مقتل الشموس

روضه های اهلبیت علیهم السلام (مختصر و مستند )

مقتل الشموس

روضه های اهلبیت علیهم السلام (مختصر و مستند )

مقتل الشموس

بسم الله الرحمن الرحیم
ما آمریکا را زیر پا می گذاریم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

روضه امام حسین علیه السلام(گریه کن)

سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۵۵ ق.ظ

تو همان خون خدائی، بابی انت و امی 

همه جا با شهدائی، بابی انت و امی 

تو حسینی که ز شمشیر عدو بالب عطشان 

در ره دوست فدایی، بابی انت و امی 

تو به هر سینه صفائی تو به هر ناله نوائی 

تو به هر درد دوائی، بابی انت و امی 

هم تو در بحر بلابر همه کشتی نجاتی 

هم تو مصباح هدائی، بابی انت و امی 

................

شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه (عنوان ششم) یکی از منشا های گریه ،داشتن رابطه با صاحب عزا است:

در بعضى از روایاتى که در تفسیر این فرمایش خداوند که بالوالدین احسانا آمده است، منظور از والدین را حسن و حسین علیهماالسلام ذکر کرده اند. بنابراین گریه بر آن حضرت احسان به پدر است. 

علت اینکه گریه یک نوع احسان است، به این خاطر مى باشد که احسان سود و نفع رساندن است و عمده نفع، عزیز شمردن و احترام کردن است، و گریه کردن، نوعى عزیز شمردن کشته شدگان و مادران است. از این رو ابراهیم علیه السلام از پروردگارش تقاضا کرد تا دخترش بعد از مرگش بر او گریه کند. همچنین وقتى پیامبر صلى الله علیه وآله شنید که زنان انصار براى کشته شدگان گریه و زارى مى کنند، فرمود: حمزه گریه کننده ندارد، آنگاه به زنان انصار دستور داد براى حمزه عزادارى کنند و وقتى باخبر شد که این کار را انجام داده اند، براى آنان دعا کرد. 

نکته 

تمام آنچه که براى میت باید انجام شود، از جمله، کفن، اقامه نماز بر او، دفن و تشییع و غیره براى حمزه به عمل آمد، جز اینکه گریه کننده نداشت، که این مساءله براى پیامبر خدا سنگین بود. اما امام حسین علیه السلام جز نوحه سرا، چیز دیگرى نداشت. زنان براى آن حضرت نوحه سر دادند و خواهرش در نوحه، پیامبر خدا خطاب قرار داد که شاهد این نوحه سرایى باشد، اما دشمن، زنان حرم را از این کار و حتى گریه و ریختن اشک منع کرد، پس بیا بر آن حضرت اگر از دوستداران واقعى آن حضرت هستیم، واقعا گریه کنیم، زیرا اگر کسى چنین گریه نکند، عاق و قاطع رحم است. 

---------------

درمنتهی الآمال آمده است:

 سکینه جسد پاره پاره پدر را در بر کشید و به  ناله که دل سنگ خاره را پاره مى کرد مى نالید و مى گریست. 

شعر: همى گفت اى شه با شوکت وفَرّ 

ترا سر رفت و ما را افسر از سر 

دمى برخیز و حال کودکان بین 

اسیر و دستگیر کوفیان بین 

و روایت شده که آن مخدّره جسد پدر را رها نمى کرد تا آنکه جماعتى از اعراب جمع شدند و او را از جسد پدر باز گرفتند .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۳
MR Haji

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">