مقتل الشموس

روضه های اهلبیت علیهم السلام (مختصر و مستند )

مقتل الشموس

روضه های اهلبیت علیهم السلام (مختصر و مستند )

مقتل الشموس

بسم الله الرحمن الرحیم
ما آمریکا را زیر پا می گذاریم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

روضه امام حسین علیهالسلام(یاد حسین)

چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۵۵ ق.ظ

بسته در زنجیر خجلت دست و پایم یا حسین 

نیست غیر از تو کسی مشکل گشایم یا حسین 

با همه جرم و خطایم ای یم لطف و کرم 

هست در کوی تو امیّد عطایم یا حسین 

جان زهرا مادرت اوّل گناهم را ببخش 

بعد از آن در کوی عشقت کن فدایم یا حسین 

................

شیخ جعفر شوشتری در خصائص الحسینیه (عنوان ششم،مقصد چهارم،نوع سوم)آورده است:

*وقتى حضرت رسول صلى الله علیه وآله، حسین علیه السلام را بر دوش و شانه خود حمل مى کرد، به یاد سر او مى افتاد که بر روى نیزه است و گریه مى کرد و به اصحاب مى گفت: گویى به اسیران مى نگرم که بر شتران سوارند و سر فرزندم به یزید - لعنت الله علیه - هدیه داده شده است

* وقتى حسین علیه السلام در دامن آن حضرت مى نشست، به چهره او نگاه مى کرد و گریه مى نمود و مى فرمود: گویى با حسین هستم، در حالى که محاسنش با خونش خضاب شده است، دیگران را فرا مى خواند، اما جوابش نمى دهند، یارى مى طلبد، اما یارى نمى شود. 

*پیامبر خدا در عید حسین علیه السلام را مى دید که لباس نویى پوشیده است، اما گریه مى کرد ؛ زیرا عزا و مصیبت او در صحراى کربلا به خاطر مى آورد ؛ 

*او را مى دید که با پدر، مادر و برادرش نشسته و غذا مى خورد، این صحنه حضرت رسول را خوشحال مى کرد، اما بعد شروع به گریه مى نمود ؛ چون به خاطر مى آورد - یا جبرئیل به خاطر او مى آورد - که چگونه حسین علیه السلام، و فرزندانش تشنه مانده اند، به گونه اى که دنیا در برابر چشمانشان تیره و تار شده است و سپس تعدادى از آنها کشته و برخى به اسارت مى روند. 

*وقتى زیر گلوى حسین علیه السلام را مى بوسید، گریه مى کردى و چون مى پرسید یا جدا چرا گریه مى کنى؟ مى فرمود: جاى شمشیرها را مى بوسم و گریه مى کنم ؛ یعنى گلوى تو جایى است که شمشیرها بر آن افزود مى آیند و پیکر تو را شمشیرها قطعه قطعه مى کنند. این صحنه‌ها را به خاطر مى آورم و گریه مى کنم. 

*رسول خدا لب‌ها و دندان هاى حسین علیه السلام را مى بوسید و گریه مى کرد، چون به خاطر مى آورد که در مجلس ابن زیاد و یزید لعنت الله علیهما با چوب خیزران بر این لب و دندان مى زنند....

*وقتی اصحاب به مسجد وارد  شدند که عمربن سعد هم با آنها بود، رنگ چهره آن حضرت دگرگون شد. پرسیدند: اى پیامبر خدا چرا ناراحت شدید؟ فرمود: ضرب و قتل و شتم و آوارگى اهل بیتم را به خاطر مى آوردم، و اینکه اولین سرى بود که بر نیزه مى شود، سر فرزندم حسین است. 

---------------

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۴
MR Haji

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">