*مادر،در،یامهدی*
الا که دختر یاسین و مام طاهایی
امینه، طاهره، صدیقه، زهره، زهرایی
ائمه اند همه گوهر و تو دریایی
فقط نه مادر سادات، مادر مایی
تو مادر همه خوبان روزگاری تو
تو اختیار قیامت به دست داری تو
تو در وجود رسول خدا قراری تو
تو در دل همگان صاحب مزاری تو (شاعر:میثم)
......................
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ الصِّدِّیقَةِ الْمَعْصُومَةِ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ الرَّضِیَّةِ الزَّکِیَّةِ الرَّشِیدَةِ الْمَظْلُومَةِ الْمَقْهُورَةِ الْمَغْصُوبَةِ حَقُّهَا الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُهَا الْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا الْمَقْتُولِ وُلْدُهَا فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِکَ (1)
بنابر نقل کتاب سلیم بن قیس(که در بحارالانوار هم روایتش آمده است(2) :
..... روزی که برای گرفتن بیعت غاصبین خلافت رفتند در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها ،یکی از دشمنان مولا،به مردمى که اطرافش بودند دستور داد تا هیزم بیاورند. آنان هیزم برداشتند ....... و آنها را اطراف خانه على و فاطمه و فرزندانشان علیهم السّلام قرار دادند. سپس ندا کرد بطورى که على و فاطمه علیهما السّلام بشنوند و گفت: یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ افْتَحِ الْبَابَ!
«بخدا قسم اى على باید خارج شوى و با خلیفه پیامبر بیعت کنى و گر نه خانه را با خودتان به آتش مى کشم! حضرت زهرا علیها السّلام فرمود:....، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: افْتَحِی الْبَابَ وَ إِلا أَحْرَقْنَا عَلَیْکُمْ، در را باز کن و گر نه خانه تان را به آتش مى کشیم،فرمود: «....، از خدا نمى ترسى که به خانه من وارد مى شوى»؟! ولى او ابا کرد از اینکه برگردد .
...سپس آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد « حضرت زهرا علیها السّلام در مقابل او در آمد، و صدا زد یا رسول الله ،فَرَفَعَ السَّیْفَ وَ هُوَ فِی غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ
پس او شمشیر را در حالى که در غلافش بود بلند کرد و به پهلوى حضرت زد. آن حضرت ناله کرد: فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَصَاحَتْ یَا أَبَتَاهْ. «سپس او تازیانه را بلند کرد و به بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد: «یا ابتا (ای پدر)(3)
آتش زدن به خانۀ مولا بهانه بود
مقصود خصم کشتن بانوی خانه بود
از آن به باب وحی لگد زد عدو که دید
جان رسول پشت در آستانه بود (شاعر:میثم)
استاد فاطمی نیا از شاگردان آیت الله بهاء الدینی فرموده اند : علامه امینی(ره) گفته است: در که به پهلوی خانم خورد،همان جا گفت:یامهدی(4)
ای امید ملت اسلام، یا مهدی بیا
خون شد از هجرت دل ایام، یا مهدی بیا
در دل شهر مدینه از مزاری گم شده
مادرت زهرا دهد پیغام، یا مهدی بیا (شاعر:میثم)
..............
(گریز به روضه کربلا)
تا دست بیداد سقیفه آتش افروخت
بیت علی تا خیمههای کربلا سوخت
ابن نما از علمای قرن هفتم هجری قمری در کتاب مثیرالاحزان آورده است:
تاراجگران اموی به سوی حرم اهل بیت یورش بردند و به غارت خیمهها پرداختند. دختران سالار پیامبران و نوردیدگان فاطمه با سر و پای برهنه از خیمهها بیرون ریختند و در سوگ جوانان و سالخوردگان به خون خفته خویش نالههای جانسوز سر دادند. غارتگران پس از غارت خیمه ها، آنها را به آتش کشیدند و زنان و کودکان، بناگزیر ترسان و نگران از آنجا سر به بیابانها نهادند. (5)
سورة نورانی نور آمده نقش زمین
این عجب باشد که بسم الله روی نیزه هاست
خیمهها آتش گرفته مثل بیت فاطمه
یا امیرالمومنین فریاد، عباست کجاست (شاعر:میثم)
......................
(سینه زنی)
((فاطمه،یافاطمه،یافاطمه،یافاطمه))
اجر و پاداش رسالت، شعلۀ آذر نبود
این همه آزار، حق دخت پیغمبر نبود
چهرۀ انسیه الحورا و ضرب دست دیو
فاطمه آخر مگر محبوبۀ داور نبود؟
فاطمه نقش زمین گردید و مولا گفت آه!
حیف! حیف! آنجا جناب حمزه و جعفر نبود
از فشار در همه اعضای او درهم شکست
فضه را میخواند و بالای سرش مادر نبود
دست او بشکست اما دست مولا را گشود
غیر او کس را توان یاری حیدر نبود (شاعر:میثم)
.....................
منابع:
1. زاد المعاد-مفتاح الجنان، (چاپ بیروت)ص: 283
2.بحارالانوار ج43 باب7 روایت 29
3.کتاب سلیم بن قیس( ترجمه انصاری) ص: 227 ،228
4. روضه های استاد فاطمی نیا ص63
5. مثیرالاحزان (ترجمه کرمی)ص274
---------------