مقتل الشموس

روضه های اهلبیت علیهم السلام (مختصر و مستند )

مقتل الشموس

روضه های اهلبیت علیهم السلام (مختصر و مستند )

مقتل الشموس

بسم الله الرحمن الرحیم
ما آمریکا را زیر پا می گذاریم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

*روز آخر و کار خانه*

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۲۵ ب.ظ

ای دخت مصطفی که پدر خوانده مادرت  

صف بسته انبیا به ادب در برابرت 

تو کیستی که خواجه لولاک می‌شنید 

بوی بهشت از نفس روح پرورت 

حورا نهاده دست به دامان فضّه ات 

غلمان گشوده چشم به احسان قنبرت 

تا صبح حشر سلسلۀ اولیای حق 

مدیون صبر و نهضت شبّیر و شبّرت 

عالم نهاده چهره به دیوار کوچه ات 

خلقت ستاده بر در بیت محقّرت 

گوش علی به زمزمه‌های سحرگهت 

چشم نبی به ماه جمال منّورت (شاعر:میثم) 

...............

اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِکْ عَلَى السَّیِّدَةِ الْجَمِیلَةِ الْجَمِیلَةِ الْمَعْصُومَةِ الْمَظْلُومَةِ (1)

..........

علامه سید محمد کاظم قزوینی (ره)در کتاب فاطمه الزهرا  من المهد الی اللحد. آورده اند:

دختر سرفراز پیامبر به خود حرکت داد و از بستر بیماری برخاست و خود را حالت نشسته و ایستاده و تکیه به دیوار، به نقطه ی مورد نظر رسانید در آنجا آب آماده بود، لباسهای فرزندانش را برداشت و با دستهای لرزان خویش به شستشوی آنها پرداخت، آنگاه کودکان خردسال خویش را فراخواند و با آب زلال و گلی خاص به نظافت و شستشوی آنان پرداخت... 

.........دست مهر بر سر و تن کودکان خردسال خویش می‌کشد و گویی 

در همان حال با آنان وداع می‌کند. کسی چه می‌داند شاید در همان لحظات آهسته آهسته می‌گریست و باران اشک از جام دیدگانش که از فشار رنجها به گودی نشسته بود، فرو می‌بارید و این باران اشکها بر چهره ی گرفته می‌ریخت تا آثار افسردگی و پژمردگی را از آن خورشید ابرگرفته، بشوید. 

درست در این هنگام بود که امیر مومنان وارد منزل شد و همسر بسیار عزیز خویش را نگریست که از بستر بیمای برخاسته و به تدبیر امور خانه و تنظیم شئون آن پرداخته است. 

علی علیه السلام با نگرش بر آن بانوی گرانمایه که با آن شرایط جسمی به انجام کارهای خسته کننده ای پرداخته است که در هنگامه ی صحت و سلامت آنها را انجام می‌داد، بر او رقت برد. از این رو شگفت زده از آن حضرت پرسید که چرا در این شرایط بستر را ترک نموده و به تدبیر شئون خانه پرداخته است؟ 

و او نیز در پاسخ شوی ارجمندش از آخرین روز زندگی اش خبر داد و خاطرنشان 

ساخت که برای تنظیم امور بهداشتی و نظافت و شستشوی لباسهای فرزندان عزیزش برخاسته است چرا که آنان بزودی مادر پرمهر خویش را از دست داده و به فراق جانسوز او گرفتار خواهند شد. 

امیر مومنان از منبع و منشا این پیشگویی قاطعانه پرسید. و آن حضرت از خواب خویش که پدرش پیامبر را دیده بود... سخن گفت و بدینسان خود خبر شهادت خویش را به گونه ای داد که در این مورد تردید باقی نگذاشت. (2)

سالار بانوان ساعتی از ساعات آن روز را خوابید و گویی در همان لحظات آرامش بود که در رویایی ملکوتی خواب پدر گرانقدرش پیامبر را دید. نمی دانم، خدا می‌داند، شاید این نخستین و آخرین باری بود که دخت فرزانه ی پیامبر، پدرش را در خواب می‌دید... 

آری در همان عالم رویا پدر گرانمایه اش را در کاخی پرشکوه از در سفید زیارت کرد. هنگامی که چشم نازنین پیامبر بر جمال جهان افروز دخت فرزانه اش افتاد، ندا داد که: « هَلُمِّی إِلَیَّ یَا بُنَیَّةِ فَإِنِّی إِلَیْکِ مُشْتَاق » 

دخت محبوبم «فاطمه» جان! بسوی من بیا که من در شور و شوق دیدار توام. 

«فقالت: وَاللَّهِ إِنِّی لاشَدُّ شَوْقاً مِنْکَ إِلَی لِقَائِک » 

فاطمه پاسخ داد: پدر جان به خدای سوگند که من به دیدار شما شور و شوق بیشتری دارم. 

 

پیامبر گرامی فرمود: « أَنْتِ اللَّیْلَةَ عِنْدِی » 

فاطمه جان مژده ات باد که امشب نزد من خواهی بود(4). 

--------------- 

 

امشب به نخل آرزویم برگ پیداست

در چهرة زردم نشان مرگ پیداست 

امشب مرا در بستر خود واگذارید 

بیمار بیت وحی را تنها گذارید 

دوران هجوم رو به اتمام است امشب 

خورشید عمرم بر لب بام است امشب (شاعر:میثم) 

..............

(گریز به روضه کربلا)

عرضه بداریم :بانو،وقتی شما خبر شهادتتان را  طبق خواب دیدن پیامبر اکرم ،به مولا دادید،ما نمی دانیم ایشان چه حالی پیدا کردند، و لی دلها بسوزد برای دخترت زینب که خبر شهادت برادر را از ایشان شنید......

شیخ عباس قمی در نفس المهموم  آورده است: 

(عصر تاسوعا)حسین علیه السلام جلوی خیمه ی خویش نشسته به شمشیر تکیه داده و سر بر زانو نهاده بود؛ خواهرش زینب ضجه ای بشنید و نزدیک برادر آمد، گفت: این بانگ و فریاد را نمی شنوی که پیوسته به ما نزدیک می‌شود؟ حسین علیه السلام سر از زانو برداشت و گفت: در این ساعت رسول خدا را در خواب دیدم با من گفت: تو در این زودی نزد ما آیی؟ پس خواهرش سیلی بر 

روی زد و شیون کرد و بانگ و واویلاه برآورد، حسین علیه السلام با او فرمود: هنگام شیون نیست ای خواهر، خاموش باش! خدا تو را رحمت کند. (3)

ای به مقتل، خدا ثنا خوانت 

وی سر نیزه صوت قرآنت 

دشمن و دوست هر دو گریانت 

جنّ و انس و ملک پریشانت 

آفرینش محیط احسانت 

پدر و مادرم به قربانت(شاعر:میثم) 

............

(سینه زنی )

((فاطمه،یافاطمه،یافاطمه))

ای درود، و صلوات از احد دادگرت 

ای امامان و نبیّین و خدا مفتخرت 

خازن باغ جنان خادم کوی کرمت 

حامل وحی خدا طوطی شاخ شجرت 

میکند ناز ببوی خوش فردوس نسیم 

گر بهمراه غباری بَرَد از خاک درت 

دختران در همه جا دست پدر می‌بوسند 

تو که هستی که زند بوسه بدستت پدرت 

تو که هستی که بفرمان خداوند مجید 

قد به تعظیم برافراشته خیرالبشرت 

نخل توحیدی و خوبان همه برگند تو را 

شجر نوری و فرخنده امامان ثمرت (شاعر:میثم)

.............

منابع:

1. زاد المعاد-مفتاح الجنان، (چاپ بیروت)ص: 401 

2. فاطمه الزهرا  من المهد الی اللحد. (ترجمه علی کرمی) ص730،731

3. نفس المهموم (ترجمه ابوالحسن شعرانی)ص241

4. فاطمه الزهرا  من المهد الی اللحد. (ترجمه علی کرمی) ص727،728

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۱۴
MR Haji

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">