*دست مزد قنفذ*
ای حقیقت قرآن، ای جمال سبحانی
عرش و فرش را بانو، نور و نار رابانی
صورت خداوندی در جمال حورایی
حوریِ بهشت وحی در لباس انسانی
خاک فضّه ات خوشتر از عبیر فردوسی
آب کوثرت بهتر از شراب روحانی
هم تو جلوه ی خالق هم تو کوثر قرآن
هم تو همدم حیدر هم تو احمد ثانی
در ریاض فیض تو از درخت حبّ تو
خورده دمبدم جبریل میوههای عرفانی (شاعر:میثم)
---------------
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّة
ِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة
ُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ (1)
..................
شیخ عباس قمی (ره)در کتاب بیت الاحزان نوشته است:
....( یکی از غاصبین خلافت ) در یکسال نصف حقوق همه ی کارگزارانش را به عنوان غرامت (و کمبود بودجه و مالیات) برداشت، ولی حقوق قنفذ را به طور کامل پرداخت، سُلَیم میگوید به مسجد رسول خدا (ص) رفتم گروهی را دیدم در گوشه ای نشسته اند، همه ی آنها از بنی هاشم بودند، جز سلمان و ابوذر و مقداد و محمد بن ابی بکر و عمر بن ابی سلمه و قیس بن سعد بن عُباده، در این جلسه، عباس (عموی پیامبر) به علی (ع) گفت: «چرا (فلانی) مانند همه ی کارگزارانش، از حقوق «قُنفذ» چیزی نکاست؟! »
حضرت علی (ع) به اطراف خود نگاه کرد و سپس قطرات اشک از چشمانش سرازیر شد، آنگاه در پاسخ عباس فرمود:
شَکَّرَ لَهُ ضَرْبَةً ضَرَبَها فاطِمَةَ بِالسَّوْطِ فَماتَتْ وَ فی عَضُدِها اَثَرهُ کَاَنَّهُ الدُّمْلُجْ.
: «حقوق قفنذ را کم نکرد، تا از او تشکّر نماید بخاطر ضربت تازیانه ای که او بر فاطمه (س) نواخته بود، که وقتی فاطمه (س) از دنیا رفت، اثر آن تازیانه در بازوی او وجود داشت و همانند بازوبند، نمایان بود».(2)
بسوز ای دل، بزن شراره
که شعله خیزد زسنگ خاره
بریز ای اشک، به رخ هماره
که تازه گشته غمم دوباره
غریب کوچه شهید خانه
جدا شد از من به تازیانه
به بازوی او بود نشانه
به سینۀ من بود شراره (شاعر:میثم)
.....................
علامه عبدالرزاق مقرم در کتاب صدیقه شهیده نوشته است:
آنگاه که خواستند علی- علیه السلام- را به جانب مسجد با آن وضع اهانت بار ببرند زهرا- سلام اللَّه علیها- به دفاع از مقام ولایت برخاست:
«... پس فاطمه- صلوات اللَّه علیها- بین آن نامردمان و بین علی- سلام اللَّه علیه- جلو در خانه حائل شد، قنفذ آن بانوی بزرگ را با شلاق زد پس آن هنگام که وفات یافت هنوز در بازویش از ضربه ای که قنفذ وارد کرده بود ورمی چون بازوبند وجود داشت، و زهرا- سلام اللَّه علیها- را به طرف خانه وادار نمود و ایشان را عقب زد.(3)
در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوسته
که اینجا مادرت افتاد از پا یا ابا صالح
بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان
که جایش مانده بر بازوی زهرا یا ابا صالح (شاعر:میثم)
---------------
(گریز به روضه کربلا)
عرضه بداریم:بی بی جان همانطور که شما خواستید از امامتان دفاع کنید و دستتان مجروح شد ،فرزند پسرت (عبدالله بن حسن)نیز خواست از امامش دفاع کند.ولی......
ابن نما از علمای قرن هفتم هجری قمری در کتاب مثیرالاحزان آورده است:
........ یکی از تجاوزکاران اموی بنام «بحر بن کعب» به سوی حسین علیه السلام روی آورد، که «عبدالله» فریاد برآورد: هان ای پلیدزاده! آیا میخواهی عمویم را به شهادت برسانی؟ آن عنصر پلید نیز شمشیری بر آن کودک محبوب فرود آورد و عبدالله دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد! او در حالی که دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد برآورد که: عموجان مرا دریاب! حسین علیه السلام او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند و فرمود: یادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایی پیشه ساز(4)
(زبانحال حضرت عبدالله)
برای ترک سر، آماده بودم
از اوّل دل به مهرت، داده بودم
عموجان بر سرم، منّت نهادی
من از قاسم، عقب افتاده بودم (شاعر:میثم)
................
(سینه زنی)
ای خاک تو چشم آسمانها
بانوی همیشۀ جهان ها
اوج تو بلندتر ز امکان
عمر تو فزون تر از زمان ها
((یافاطمه،یاحضرت زهرا))
هر نبض تو یک پیام قرآن
بر هر نفست سلام قرآن
خوی تو بود تمام توحید
روی تو بود تمام قرآن
ما سائل و لطف توخدایی
کارت همه دم گره گشایی
در حشر ز قد و قامت تو
پیداست جلال کبریایی
ای حامل وحی هم کلامت
ای سکه احمدی به نامت
هر جا که صدای پات آمد
برخاست نبی به احترامت
تو دست خدا در آستینی
تو رکن امیر مؤمنینی
تو مادر یازده امامی
تو دختر ختم مرسلینی (شاعر:میثم)
..............
منابع:
1. زاد المعاد-مفتاح الجنان،ص: 282
2.بیت الاحزان (ترجمه اشتهاردی)ص 144،145
3. صدیقه شهیده زهرا (ترجمه امین زاده)ص298،299
4.مثیر الاحزان (ترجمه کرمی)ص266