مقتل الشموس

روضه های اهلبیت علیهم السلام (مختصر و مستند )

مقتل الشموس

روضه های اهلبیت علیهم السلام (مختصر و مستند )

مقتل الشموس

بسم الله الرحمن الرحیم
ما آمریکا را زیر پا می گذاریم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

*بیت الاحزان مادر*

شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۹ ب.ظ

ای از خدا و خلق خدا دائمت سلام 

وی ریزه خوار سفرۀ تو خاص و عام 

شغل ملک بدرگه جود تو التماس 

کار فلک برشتۀ مهر تو اعتصام 

عصمت به آستان حریم تو در سجود 

عفت به پیشگاه جلال تو در قیام 

پیغمبری که گفته سلامش بسی خدای 

پیش تو میگرفت همی سبقت سلام (شاعر:میثم)

...............

علامه مجلسی (ره)در کتاب بحارالانوار روایت آورده است که ،حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم یَا فَاطِمَةُ مَنْ صَلَّی عَلَیْکِ غَفَرَاللَّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِی حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ. 

پدرم رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به من فرمود: 

ای فاطمه! کسی که بر تو صلوات بفرستد خدا او را میامرزد و در هر جای بهشت که من باشم وی را به من ملحق می‌نماید.(1) 

[حال که اینگونه است ماهم می گوییم:]

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِه وَ صَلِّ عَلَى الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ الصِّدِّیقَةِ الْمَعْصُومَةِ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ الرَّضِیَّةِ الزَّکِیَّةِ الرَّشِیدَةِ الْمَظْلُومَةِ 

خدایا بر محمد و خاندان پاکش درودفرست و بر حضرت بتول(آن بانوی)پاکیزه ،راستگو،معصوم،پرهیزکار،پاک،خشنود از خداوند،بی گناه،هدایت یافته،ستمدیده(2)

.............

شیخ صدوق(ره) در کتاب الامالی   روایت کرده است که (بَکّائُون ) یعنى بسیار گریه کنندگان پنج نفر بودند: آدم ویعقوب ویوسف وفاطمه بنت محمد صلى اللّه علیه وآله وسلّم و على بْن الحُسین صَلَواتُ اللّه عَلَیْهم اَجْمَعین. 

اما حضرت آدم پس در جدایی از  بهشت آن قدر گریست که به روى صورت اواثر گریه  مانده بود؛

 واما حضرت یعقوب پس بر جدایی از  یوسف آن قدر گریست که نابینا شد ....... 

اما حضرت یوسف پس آن قدر در جدایی از یعقوب گریست تا آنکه اهل زندانى که یوسف در آنجا محبوس بود از گریه اواذیت شدند ...... (3)

 اما در رابطه با گریه های حضرت زهرا سلام الله علیها 

[علامه محمد کاظم قزوینی(ره) در کتابش نوشته است:]سیاست بازان، تلاش می کردند تا با جوسازی‌ها و بهانه تراشی‌های گوناگون فاطمه علیهاالسلام را نیز آرام ساخته و به هر دری می زدند تا گریه‌های جانسوز و روشنگرانه و دارای پیام او- در آن فاجعه ی سهمگین را- متوقف سازند.(4)

[برای همین  طبق کتاب  بحار الانوار ]بزرگان اهل مدینه اجتماع کردند و به حضور امیرالمؤمنین علی علیه السلام مشرّف شدند و گفتند: 

یا اباالحسن! فاطمه شب و روز گریه می‌کند، هیچ کدام از ما شب در رختخواب به خواب نمی رویم، روزها به علّت کسب و کار و طلب وسائل زندگی، قرار و آرام نداریم، إِنَّا نُخْبِرُک أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْکِیَ لَیْلاً أَوْ نَهَارا ما از تو تقاضا می‌کنیم که حضرت فاطمه سلام الله علیها یا شب گریه کند یا روز. 

حضرت امیر المومنین علیه السلام فرمود: 

مانعی ندارد. وقتی حضرت علی علیه السلام متوجّه فاطمه ی اطهر سلام الله علیها شد، دید آن بانوی معظّمه از گریه ساکت نمی شود و تسلیت گفتن، برای او ثمری ندارد، هنگامی که چشم آن بانو به حضرت امیرالمومنین علیه السلام، افتاد لحظه ای ساکت شد. 

حضرت علی علیه السلام به ایشان فرمودند:  

ای دختر پیغمبر! بزرگان مدینه خواسته اند تا از شما بخواهم برای پدر بزرگوارت یا شب گریه کنی یا روز. 

حضرت فاطمه ی اطهر سلام الله علیها فرمود: یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا أَقَلَّ مَکْثِی بَیْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِیبِی مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِمْ  اللَّهِ 

یا اباالحسن! من چندان مکثی در میان این مردم نخواهم کرد، به زودی من از میان این مردم می‌روم، فَوَ اللَّهِ لَا أَسْکُتُ لَیْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِی رَسُولِ

 یا علی به خدا قسم،من شب و روز از گریه آرام نخواهم شد تا اینکه به پدرم ملحق شوم. 

حضرت امیر المومنین علیه السلام فرمود: 

باشد، ای دختر پیامبر! به دلخواه خود عمل نما. (5)

[علامه مقرم در کتاب صدیقه شهیده نوشته است:]

 

 امیرالمؤمنین- علیه السلام- مانع او نشد و خانه ای (سایه بانی با شاخه های درخت خرما) در بقیع برای فاطمه- سلام اللَّه علیها- ساخت که بیت الاحزان نامیده شد .[بعضی از علمای اهل سنت گفته اند:گفته شده است که قبر فاطمة بنت رسول الله  در بیت الاحزان که مسجدی است منسوب به ایشان در بقیع  ،می باشد(6)]

هنگام صبح حضرت زهرا دست بچه‌های کوچکش را می‌گرفت و به آنجا می‌رفت و تا شب می‌ماند و گریه می کرد، بعد امیرالمؤمنین- علیه السلام- می‌آمدند و زهرا- سلام اللَّه علیها - را به خانه برمی گرداندند(7) 

[ازبس مصیبت گریه های حضرت زهرا سلام الله علیها سنگین است که:]

از علامه سید باقر، فرزند آیه اللَّه سید محمد هندی متوفای سال 1329 حکایت شده است : او حضرت صاحب الامر- صلوات اللَّه علیه و عجل اللَّه فرجه- را شب غدیر در خواب دید که آن حضرت- علیه السلام- محزون و غمگین هستند. پس به محضر آن حضرت- علیه السلام- عرض کرد: ای آقای من ،چرا امروز (غدیر) شما را محزون و اندوهناک می‌بینم با اینکه مردم به خاطر عید غدیر شاد و مسرورند. پس صاحب الامر- سلام اللَّه علیه- فرمودند: حزن و اندوه مادرم زهرا را به یاد آوردم، سپس فرمود: 

لا ترانی اتّخَذتُ لا و عُلاها     بَعد بَیت الاحزانِ بَیت سُرور

سوگند به شرف و مقام آن حضرت مرا نخواهی دید که پس از بیت ­الاحزان خانه خوشی بگیرم.

کُلُّ غَدرٍ وَ قَولَ اِفکٍ و زُورٍ    هُوَ فَرعٌ مِن جَحدِ نَصِّ الغَدیرِ

هر مکرى و گفتار دروغى و شهادت نابحقى که اتفاق مى افتد، علتش کسى است که نص بر غدیر را انکار کرده است.(8)

..........

(گریز به روضه کربلا)

  واما على بن الحسین علیهم السلام (طبق کتاب  منتهی الآمال شیخ عباس قمی(ره) و الامالی شیخ صدوق(ره))پس بر مصیبت پدر خود بیست سال گریست وبه روایتى چهل سال وهرگز طعام نزد اونگذاشتند که گریه نکند وهرگز آبى نیاشامید که نگرید تا آنکه یکى از آزاد کرده هاى آن حضرت گفت: فداى توشوم یابن رسول اللّه! مى ترسم که خود را از گریه هلاک کنى،.(9)حضرت فرمود: واى بر تو یعقوب پیغبر علیه السلام دوازده پسر داشت خداوند تعالى یکى از آنها را از او پنهان کرد آنقدر بر او گریست تا چشماش از کثرت گریه سفید شد و از بسیارى حزن و اندوه بر پسرش موهاى سرش سفید گشت و قدش خمیده شد و حال آنکه فرزندش در دنیا زنده بود و من به چشم خود دیدم که پدر و برادر و عمو و هفده نفر از اهل بیت خود را که شهید گشته بودند و جسدهاى نازنین ایشان بر زمین افتاده بود پس چگونه اندوه بر من برطرف شود؟! (10)

باغبانی گر به باغ لاله اش می‌داد آب 

تو به یاد کام عطشان پدر رفتی ز تاب 

گریه می‌کردی به یاد طفل معصوم رباب 

بر لب خشک علی اکبر دلت می‌شد کباب (شاعر:میثم)

..........

(سینه زنی)

آن که بعد ازپدرش در همه جا تنها بود

نور چشمان نبى، فاطمه ی زهرا بود!

گل مینوى بهشتى به جوانى پژمرد 

 آن که عطر نفسش، بوى خوش گلها بود

پاره ی جسم نبى را ز جفا آزردند

مأمن فاطمه، بیت الحزَن صحرا بود!

همه گفتند: على بعد وى از پا افتاد 

کوه صبرى که چنان ثابت و پابرجا بود!

تا جگر گوشه محراب خدا را کشتند 

 چشم حیدر ز غمش یکسره خون پالا بود

رفت زهرا و على زآتش داغش همه عمر 

 سوخت چون شمع سراپاى، اگر بر پا بود!

بارد از دیده خود خون جگر [هرشیعه] 

 بس که آن ماتم جانسوز، توان فرسا بود(شاعر:جیرودی)

..........

منابع:

1. بحارالانوار ج43 باب3 روایت48 (ص55)

2. مفاتیح نوین ص236

3. الامالی شیخ صدوق (اسلامیه)ص142  

4.فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد (ترجمه کرمی)ص700

5. بحارالانوار ج43باب7روایت15(ص 177)

6. تاریخ الخمیس(الدِّیار بَکْری)(چاپ بیروت)ج 2 ص 176/فتح القدیر (الکمال بن الهمام )(چاپ دارالفکر) ج 3 ص 182

7.صدیقه شهیده (مقرم)(ترجمه امین زاده)ص184

8. صدیقه شهیده (مقرم)(ترجمه امین زاده)ص184

9.الامالی شیخ صدوق (اسلامیه)ص142

10.منتهی الآمال (تک جلدی)ص617

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۱۸
MR Haji

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">