مقتل الشموس

روضه های اهلبیت علیهم السلام (مختصر و مستند )

مقتل الشموس

روضه های اهلبیت علیهم السلام (مختصر و مستند )

مقتل الشموس

بسم الله الرحمن الرحیم
ما آمریکا را زیر پا می گذاریم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

*دیدن پدر*

دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۷ ق.ظ

یا فاطمه ای قلب محمّد حرم تو 

خلق دو جهان سائل لطف و کرم تو 

بیت الحرم محترمت طور محمّد 

عیسای نفس‌های علی فیض دم تو 

از خواب عدم آدم، بیدار نمی شد 

گر خلق نمی گشت ز خاکِ قدم تو 

هم عرض زمین گوشه ای از بیتِ گلینت 

هم طول زمان لحظه ای از عمرِ کم تو (شاعر:میثم) 

..............

السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْغَرَّاءُ الزَّهْرَاءُ 

السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه

ُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ یَا مَوْلَاتِی وَ ابْنَةَ مَوْلَایَ وَ عَلَى رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ (1)

..........

علامه محمد کاظم قزوینی(ره) در کتاب فاطمه الزهرا اینچنین نوشته است:

فاطمه علیهاالسلام بانویی از کارگزاران خویش را فراخواند و به او دستور داد، مقداری آب برای آن حضرت آماده سازد. 

.....سپس فرمود: آب را بریز تا شستشو نمایم و آنگاه لباسهای جدید خویش را خواست و پس از انجام بهترین غسل و پوشیدن آن جامه، فرمود: بسترم را در وسط اطاق بگستران. 

[علامه در ادامه می نویسد:] راز این کار را که دخت فرزانه ی پیامبر در آخرین لحظات زندگی و در آستانه ی شهادت جانسوز خویش، پیکر مطهر خود را شستشو داد و جامه ی جدیدی به تن کرد،...... تنها خداست که می داند، اما شاید بر آن بود که آثار آن زخمها و جراحاتی را که هنوز در بازو و پهلو داشت بشوید و بزداید. آن زخمها و جراحاتی که در یورش جلادان استبداد به خانه اش میان در و دیوار بر او وارد آمده بود... 

و شاید به همین جهت هم آن جامه به چرک و خون آغشته را از تن درآورد و جامه ی تازه ای پوشید. آری شاید آن یادگار محبوب پیامبر بر آن بود که آثار زخمها و جراحات را از کسانی که در مراسم غسل و کفن کردن او حضور خواهند یافت، نهان دارد. 

[این در حالی بوده است که ] امیر مومنان به همراه دو فرزند ارجمندش حسن و حسین در واپسین ساعت توقف بانوی بانوان در این جهان، در منزل نبودند...... 

برخی نیز آورده اند که آن حضرت دو دخت ارجمند خویش «زینب» و «ام کلثوم» را به منزل برخی از بانوان «بنی هاشم» فرستاد تا نظاره گر فراق و لحظات پرکشیدن روح ملکوتی مام پرمهر خویش نباشند. ....

....... و تنها «اسماء» در خدمت حضرتش بود و بنا به دلالت برخی روایات «فضه» نیز که از شاگردان و کارگزاران خانه او بود در کنارش حضور داشت. 

لحظات آخرین فرارسید و از پی آن، شرایط پرواز روح ملکوتی برترین بانوی جهان هستی فراهم آمد. پرده‌های مادی یکسره کنار رفت و سالار بانوان نگاهی متفکرانه و عمیق به اطراف خویش افکند و فرمود: 

السَّلامُ عَلَی جَبْرَئِیلَ، السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ، 

اللَّهُمَّ مَعَ رَسُولِکَ، اللَّهُمَّ فِی رِضْوَانِکَ وَ جِوَارِکَ وَ دَارِکَ دَارِالسَّلامِ، 

درود بر فرشته ی وحی! 

سلام بر پیامبر رحمت و عدالت! 

بار خدایا! مرا به همراه پیامبر گرانمایه ات برانگیز و غرق در مهر و خشنودیت ساز و در جوار رحمت و خانه ی مهر و منزلگاه سلامت و امنیت و آرامش خویش پناه ده. 

آنگاه فرمود: آیا آنچه را من می‌نگرم شما نیز می‌بینید؟ 

پرسیدند: مگر شما چه می‌بینید؟ 

فرمود: « هَذِهِ مَوَاکِبُ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ هَذَا جَبْرَئِیلُ وَ هَذَا رَسُولُ اللَّهِ وَ یَقُولُ: یَا بُنَیَّةِ اقْدَمِی فَمَا أَمَامَکِ خَیْرٌ لَکِ.» 

اینها انبوه انبوه از فرشتگان آسمان هستند و این نیز فرشته ی وحی است و آن هم پدر گرانمایه‌ام پیامبر که می‌فرماید: دخت سرفرازم نزد ما بشتاب که آنچه نزد ما داری برای تو از دنیا و تمامی ارزشهای دنیوی بهتر و پسندیده تر است. 

لحظاتی چشمان پرفروغ و حق نگر خویش را روی هم نهاد... و آنگاه گشود و فرمود: سلام بر تو ای دریافت دارنده ی جانها به فرمان خدا، هرچه زودتر روح مرا از این تن خاکی و زمینی برگیر اما آزرده‌ام مساز. 

سپس فرمود: « إِلَیْکَ رَبِّی لا إِلَی النَّارِ »«بسوی تو روانم  ای پروردگار پرمهر نه بسوی آتش. » سپس پلک دیدگان را روی هم نهاد، دستها و پاهای خویش را دراز کرد و دریغ و درد که ریحانه ی پیامبر جهان را بدرود گفت. 

«اسماء» گریبان پاره کرد و خود را بر روی پیکر مطهر بانوی بانوان افکند و او را بوسه باران ساخت و گفت: بانوی من! فاطمه جان! هنگامی که بر پدر گرانقدرت وارد شدی، سلام گرم و خالصانه ی «اسماء» را بر آن وجود مقدس برسان.(2) 

قلب سلاله‌های پیمبر کباب شد 

آخر دعای مادرشان مستجاب شد 

شمعی که بود روشن از او خانۀ علی 

آخر کنار حجرۀ در بسته آب شد(شاعر:میثم)

---------------

(گریز به روضه کربلا)

در کربلا نیز حضرت علی اکبر علیه السلام در لحظه جان دادن ،پیامبر اکرم صل الله علیه وآله و سلم  را دیدند.....

شیخ عباس قمی(ره) در کتاب نفس المهموم،در رابطه با شهادت ایشان نوشته است:

.....در بعضی مقاتل است که منقذ بن مره عبدی ضربتی بر سر او زد که بیفتاد و مردم با شمشیر می‌زدند، پس دست در گردن اسب آورد و اسب او را سوی لشکر دشمن برد و آن‌ها با شمشیر او را ریز ریز کردند. وقتی روح به حنجره او سید به بانگ بلند گفت: ای پدر این جد من است پیغمبر صلی الله علیه و آله، جامی پر به من نوشانید که دیگر تشنه نشوم و می‌گفت: «العجل العجل» بشتاب! بشتاب! که تو را جامی آماده است و این ساعت آن را بنوشی.(3)

ماهم فتاده بر خاک با جسم پاره پاره 

ای اشک‌ها بریزید از دیده چون ستاره 

جز من که همچو خورشید افروختم در این دشت 

کی پاره پاره دیده اندام ماهپاره 

ماهم فتاده بر خاک دیدم که خصم ناپاک 

با تیغ زخم می‌زد بر زخم او دوباره 

در پیش چشم دشمن بر زخمت ای گل من 

جز اشک نیست مرحم جز آه نیست چاره (شاعر:میثم) 

.............

(سینه زنی)

((یاحضرت زهرا،صدیقه کبری))

ای پر شده از اشک شبت جام ولایت! 

دخت نبی و کفو علی، مام ولایت 

هستی است حیاتش به ولایت تو که هستی 

کز فیض دمت زنده بوَد نام ولایت 

خط تو بقا داد به توحید و نبوت 

حرز تو زره گشت بر اندامِ ولایت 

تو سینه سپر کردی، در پیش حوادث 

ورنه سپری می‌شد، ایام ولایت 

پرواز کن ای طایر قدس ازلیّت! 

تا سایه کند بال تو بر بام ولایت 

در خانه و در مسجد و در بستر و سنگر 

کردی همه دم بر همه اعلامِ ولایت (شاعر:میثم) 

...............

منابع:

1. زاد المعاد-مفتاح الجنان، (چاپ بیروت)ص: 283

2.فاطمه الزهرا  من المهد الی اللحد. (ترجمه علی کرمی)ص 738_741

3.نفس المهموم (ترجمه شعرانی)ص328

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۲۰
MR Haji

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">