مقتل الشموس

ای در سفینه دو جهان ناخدا علی 

ممسوس در حقیقت ذات خدا علی 

یار و برادر و وصی و نفس مصطفی 

باب نبوتّی و ابوالاولیا علی 

شمشیر و دست و چشم خدا کیست غیر تو 

بر دوش مصطفی که نهد جز تو پا علی 

ناطق مگر خدا شود و مستمع رسول 

تا حق وصف و مدح تو گردد ادا علی  (شاعر:میثم)

---------------

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ یَا أَخَا الرَّسُولِ یَا زَوْجَ الْبَتُولِ یَا أَبَا السِّبْطَیْنِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ الله(1)

ابن کثیر عالم اهل سنت در کتاب البدایه  آورده است:[در روز غدیر پیامبراکرم صل الله علیه وآله به حاضرین فرمودند:] أَلَسْتُ أَوْلَى بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؟ آیا من برای شما،نسبت به خودتان اولویت ندارم؟

گفتند:بله یا رسول الله

فرمود: أَلَسْتُ أَوْلَى بِکُمْ مِنْ أُمَّهَاتِکُمْ؟ آیا من برای شما،نسبت به مادرانتان اولویت ندارم؟

 گفتند:بله یا رسول الله

فرمود: أَلَسْتُ أَوْلَى بِکُمْ مِنْ آبَائِکُمْ؟ آیا من برای شما،نسبت به پدرانتان اولویت ندارم؟

 گفتند:بله یا رسول الله

فرمود: أَلَسْتُ أَلَسْتُ أَلَسْتُ؟آیا صاحب اولویت  نیستم؟........

 گفتند:بله یا رسول الله

فرمود: مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ والِ مَنْ وَالَاهُ وعادِ مَنْ عَادَاهُ "

 پس عمر بن الخطاب به علی علیه السلام گفت :

 هنیئاً لک یا ابن أَبِی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ الْیَوْمَ وَلِیَّ کُلِّ مُؤْمِنٍ.

مبارک است برای تو ای پسر ابوطالب،در حالی صبح می کنی که ولی هر  مومن هستی  (2)

ای تمام دین من مهر و تولاّیت علی جان 

ای دلم دریای نوری از تجلاّیت علی جان 

ای به قرآن مدح گفته حق تعالایت علی جان 

ای همه عالم فدای قدّ و بالایت علی جان 

ای خدا خوانده به کلّ خلق مولایت علی جان 

ای فراتر آستان از عرش اعلایت علی جان (شاعر:میثم)

[با این  که ایشان در غدیر به عنوان ولی به همه معرفی شدندونیز  ابن ابی الحدید عالم اهل سنت  از پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم حدیث آورده است که:یاعلی، برای مقام من احدی مستحق تر از تو نیست (3)]

طبق آنچه ابن قتیبه عالم اهل سنت در کتاب الامامه والسیاسه نوشته است:

 [بعد از ماجرای رحلت پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم]علی علیه السلام شبها فاطمه سلام الله علیها  را سورا بر مرکب می کرد [حسنین نیز همراه مادرشان(4)]،برای طلب یاری باهم می رفتند در خانه انصار،حضرت زهرا سلام الله علیها از آنها طلب یاری می کرد....آنها در جوابش می گفتند:ای دختر رسول خدا ،مابا کس دیگری بیعت کرده ایم ،اگر پسرعمویت(علی)زودتر  می آمد،با او بیعت می کردیم.(5)

 جوهری عالم قرن سوم  اهل سنت در کتاب السقیفة و فدک  اینچنین نوشته است: علی علیه السلام جواب می داد:آیا باید پیکر رسول خدا را در خانه اش رها می کردم و او را تجهیز نمی کردم؟و خارج می شدم و نزاع می کردم؟.....

زهرا سلام الله علیها می فرمود:ابوالحسن انجام نداده کاری مگر سزاورا بوده است،ولی مردم کاری کردند که حسابشان با خداست...(6)

ابن ابی الحدید در کتاب(شرح نهج البلاغه) نوشته است:چهل نفر در شب علی علیه السلام را اجابت کردند و به گفتند تورا یاری می کنیم....ولی فردای آن شب،فقط چهار نفر باقی ماندند(7)

مدینه زیر و رو شد از صدای نالة زهرا 

خدایا بی تفاوت بودن انصار یعنی چه؟ (شاعر:میثم)

کار به جایی کشیده شد که طبق همان کتاب ،علی علیه السلام را گرفتند و به اجبار  برای بیعت از خانه اش بیرون بردند در حالی که کوچه و خیابانهای مدینه پر بود از جمعیت مردم....وقتی فاطمه  این صحنه را دید،در حالی که در میان جمعیتی از زنان هاشمی بود ، ناله زد.....(8) 

البته نه فقط در این شرایط،بلکه اواخر عمرشان هم برای مظلومیت  مولا گریه کردند.زیرا در کتاب بحارالانوار روایتی آمده است که در این رابطه امام صادق علیه السلام فرمودند: 

لَمَّا حَضَرَتْ فَاطِمَةَ الْوَفَاةُ بَکَتْ موقعی که شهادت حضرت زهرای اطهر نزدیک شد گریه کردند، 

فَقَالَ لَهَا أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: یَا سَیِّدَتِی مَا یُبْکِیکِ؟  حضرت امیر علیه السلام به وی فرمود: ای سیّده ی من! چرا گریه می‌کنی؟ 

فرمود: أَبْکِی لِمَا تَلْقَی بَعْدِی برای آن مصیبت‌هایی که تو بعد از من خواهی دید. 

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: لا تَبْکِی فَوَاللَّهِ إِنَّ ذَلِکِ لَصَغِیرٌ عِنْدِی فِی ذَاتِ اللَّه ،گریان مباش، به خدا قسم آن مصائب نزد من برای رضای خدا کوچک و ناچیزند(9)

(زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها)

غرقم به موج غصه و مرگ است ساحلم 

تنها شود به دست اجل چاره مشکلم 

دستم زکار ماند به حدّی که بسته شد 

دست گره گشای علی در مقابلم 

وقتی زپا فتادم و کس یاری‌ام نکرد 

بر بی کسی شوهر خود پاره شد دلم 

من کشتۀ علی شدم و زیر خاک هم 

تا صبح حشر ذکر علی خیزد از گِلم (شاعر:میثم)

...........

(گریز به روضه کربلا)

عرضه می داریم  :یا حضرت زهرا ،بی بی  جان، همانگونه  که کسی مولا علی  علیه السلام را یاری نکرد در کربلانیز فرزندتان یاری طلبید ولی کسی نیز او را یاری نکرد.....در این رابزه شیخ عباس قمی( ره) در کتاب نفس المهموم آورده است: 

چون امام حسین علیه السلام جوانان و دوستان خویش را کشته دید، آهنگ جنگ کرد به نفس خویش و فریاد زد:

 «هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟ «آیا کسی هست که دشمن را از حرم پیغمبر براند و دور کند؟

 هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخافُ اللَّهَ فینا؟ آیا خداپرستی هست که از خدا بترسد و ما را اعانت کند؟

 هَلْ مِنْ مُغیثٍ یَرْجُوا اللَّهَ فِی إِغاثَتِنا؟ هَلْ مِنْ مُعینٍ یَرْجُوا ما عِنْدَاللَّهِ فِی إِعانَتِنا؟» آیا فریاد رسی هست که برای ثواب ما را یاری کند؟ »

پس صدای زنان به شیون بلند شد (10)

.................

(شعری خطاب به امام عصر (عج))

گویی هنوز از سر نی با دو صد خروش 

هل من معین آل محمّد رسد به گوش 

لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو 

لبّیک ای تمام نداها به گوش تو 

لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو 

لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو 

ای قطره قطره خون دل ما جواب تو 

ایثار ماست منتظر انقلاب تو (شاعر:میثم)

اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ وَ اجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِمْ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.(11)

---------------

(سینه زنی)

(علی امیری و نعم الامیر)

وجه خدا، جان محمّد علی 

فاتح میدان محمّد علی 

باغ و گلستان محمّد علی 

تمام قرآن محمّد علی 

تو از سخن فراتری یا علی 

تو فوق وهم و باوری یا علی 

تو هستیِ پیمبری یا علی 

تو حیدری، تو حیدری یا علی

شیرخدا شیرمحمّد علی است 

بازو و شمشیر محمّد علی است 

دین جهانگیر محمّد علی است 

تمام تفسیر محمّد علی است  

حجّت ما بر همگان تمام است 

غصب خلافت علی حرام است 

علی فقط صاحب این مقام است 

علی علی علی علی امام است (شاعر:میثم)

............

منابع:

1. زاد المعاد-مفتاح الجنان ص: 401

2. البدایة والنهایة ج7 ص 386

3.شرح ابن ابی الحدید ج5 ص111

4.شرح ابن ابی الحدید ج6ص11

5. الامامه و السیاسه ج1 ص29

6.السقیفة و فدک ص62،63

7. .شرح ابن ابی الحدید ج6ص11

8.السقیفة و فدک ص52،73

9.بحارالانوار ج 43 ص218

10.نفس المهموم (ترجمه شعرانی) ص372

11. زاد المعاد-مفتاح الجنان، ص: 539